باورهای اشتباه در مورد کوچینگ
کوچ کیست؟
وقتی کوچ تصمیم میگیرد با سازمانها و کسبوکارها کار کند نیازمند توانمندی خاصی در زمینه مدیریت ارتباطات است.
به طور مثال در این نوع کوچینگ علاوه بر مراجع، مشتری دیگری وجود دارد که از قضا هزینه کوچینگ را هم پرداخت میکند
مانند سازمان که در ادبیات کوچینگ به صورت عمومی اسپانسر گفته میشود.
از طرفی کوچ بیزینس کوچینگ یا کوچینگ کسب وکار یا کوچی که با سازمانها کار میکند
مانند مأمورین سازمانهای اطلاعاتی باید نسبت به حفظ اطلاعات، دقیق و حساس باشد.
باورهای اشتباه در مورد کوچینگ کسبوکار
1) کوچینگ گران است و من باید پولهایم رو ذخیره کنم:
کسبوکاری که مسیر درستی را طی میکند نیازمند صرفهجویی در هزینهها و در عین حال افزایش درآمد است.
کوچینگ میتواند راهی برای شناسایی نقاط ناکارآمد باشد و همچنین کمک کند تا روش برطرف کردن آنان را نیز یادبگیریم.
در این صورت کوچینگ کمک میکند تا کسبوکارها در بلندمدت بیشتر صرفهجویی کنند.
اگر مجراهای هدررفت پول و سرمایه را مسدود نکنیم در واقعیت هر چه درآمد داشته باشیم،
باز هم سود کمتری نصیب مان میشود.
2) برای کوچینگ وقت ندارم. به خاطر اینکه دارم کسبوکارم را راهاندازی می کنم و مشغله زیادی دارم:
اکثر ارزشآفرینان زمان خود را برای حل مسایل و خاموشکردن چالشها و بحرانها میگذارند.
مادامی که زمانی را به بررسی مسایل بنیادین و ریشهای نگذاریم، باید قبول کنیم که مشکلات ادامه خواهند داشت
و احتمالا به مرور، مسایل و مشکلاتمان بدتر هم خواهند شد.
کوچ کسبوکار کمک میکند تا مسأله ریشهای کشف شود و تلاشها معطوف به حل مشکل ریشهای باشد
و با این کار ما از حلقه معیوب خاموش کردن بحرانهای ناشی از یک موضوع بنیادین رها میشویم.
کوچ زمان جلسات خود را مدیریت میکند و معمولا با اختصاص وقت بین دو تا سه ساعت در هفته،
پیشرفت مد نظر مراجع محقق میشود.
3)من که میدونم مشکل کارم کجاست:
مشکلات قابل رؤیت تنها علائم مشکلات بزرگتری اند که تنها با ارزیابی موشکافانه آشکار میشوند.
اگر پول خود را صرف علاج علائم کنیم، ضرر کردیم چون مشکلات بر میگردند
مادامی که مسأله ریشهای باقی مانده است. کوچ کسبوکار نگاهی کلنگر و همهجانبه به موضوع شما دارد
و به دنبال یافتن علت بنیادین است تا بتواند آن را برطرف کند.
این مطلب میتواند برای شما مفید باشد:بیزینس کوچینگ و انواع آن
4) کوچینگ که چیزی در شرکت من را تغییر نمیدهد!
هیچچیزی در کسبوکار تغییر نمیکند مگر شما متقاعد شوید که این تغییر چه منافعی برایتان دارد و بدانید چگونه این تغییر را باید انجام دهید.
در کوچینگ کسبوکار، شما به شناخت کاملتر و بهتری از کارتان میرسید و مهارتهای رهبریتان بهبود پیدا میکند.
همین عامل شما را برای ایجاد تغییر توانمند میکند و این تغییرات است که عملکرد شرکت را بهبود میدهد.
کوچینگ کسبوکار کمک میکند تا اعتماد به نفس ارزشآفرین بیشتر شود.
با نگاهی کلنگر، به تمام نقاط قوت و ضعف کسبوکارتان آگاه میشوید و پس از آن راهی را پیدا خواهید کرد
که موفقیت شرکت بیشتر شود.
5) من دیگر به مشاوره نیاز ندارم؛ من کسی را میخواهم که مشکلاتم را حل کند!
باید به کوچینگ به عنوان فرصتی برای یادگیری عمیق و افزایش آگاهیمان نسبت به خودمان و کسبوکارمان نگاه کنیم.
هدف این است که خود شما به دانش و توانمندی تصمیمگیری برسید. کوچینگ کسبوکار درباره گرفتن ماهی برای شما نیست
بلکه شما باید ماهیگیری یاد بگیرید. کوچینگ کسبوکار فرآیندی است
که در آن شما دانش و مهارت مورد نیازتان را کسب میکنید تا مسایلتان را خودتان حل کنید.
6)حسابدار و وکیلم به من مشاوره میدهند. چرا باید به فرد دیگری پول بدهم؟
قطعا حسابداران و وکلا مشاوران ارزشمندیاند. کوچ به تمامی ابعاد یک کسبوکار نگاه میکند
و یک شرکت را به عنوان یک موجودیت یکپارچه بررسی میکند تا علت چالشها پیدا شوند و کمک میکند
تا راهکار حل آنان را نیز کشف کنید.
ممکن است مشکلات مرتبط با استراتژی، عملیات یا منابع انسانی شرکت باشد.
فراتر از مشاوره، کوچینگ کسبوکار با رویکردی سیستماتیک و ابزارهایی که دارد، ارزشآفرین را توانمند میسازد
که با اطمینان سراغ حل مسایل بنیادین و ریشهای برود.