زمان رسیدن به موفقیت

برای بعضی ها ممکنه سوال بشه  کی موفق می شیم چرا هر چی تلاش می کنیم و زحمت می کشیم اون نتیجه ای که می خوایم

رو بهش نمی رسیم تا حالا به این فکر کردین که چقدر شده بعضی وقتا تلاش می کنه آدم ولی به اون تلاش هدفش نمی رسه

با اینکه خیلی شب و روز یعنی از خوابش میزنه از انرژیش از تفریحش از همه چیش میزنه که به اون هدفش برسه اما نمیرسه

به نظر شما چرا اینطوری میشه؟

از انرژیش از تفریحش از همه چیش میزنه که به اون هدفش برسه اما نمیرسه به نظر شما چرا اینطوری میشه؟

دوتا جواب میشه به این دوتا جواب داد یکیش اینه که (حالت سوال داره این داستان)

اگر شما فرض کنید بالای یک برج قرار داشتین  و 20طبقه ارتفاع این برج باشه به شما بگن ما یه تخته ای می اندازیم

از این سر برج تا برجی که روبروی اون ور مثلا صد متره یه فاصله ی هزار متری هم تا زمین فاصله داره نوک اون برج تا پایینش

به شما میگن که خوب از این تخته 1میلیون تومنبهت پول میدیم برو روی اون یکی برج میگه خوب من بخاطر یک میلیون تومن

عمرم رو ریسک کنم من اصلا این کار رو نمی کنم حالا اگر همین شرایط پیش بیاد و ساختمون قبلی شما توی آتیش باشه

و در حال فروریختن باشه آیا بازم شما این کار رو نمی کنید میخوام بهتون بگم اگر ما هیچ راهی بجز موفقیت نداشته باشیم

فکرمون و ذکرمون متمرکز باشه و برای رسیدن به باشه یعنی ما عوامل موفقیت رو به دو دسته تقسیم کنیم:

(عوامل فردی و عوامل بیرونی)

خوب ما عوامل فردی خودمون رو دلیل اصلی خیلی از ناموفقیت هامون باید بدونیم خیلی موقع هاست

که ما عزم ،اراده و نیت قوی نداریم که به هدفمون برسیم انگیزه ی جدی نداریم که برسیم چیکار کنیم انگیزه ی جدی پیدا کنیم؟

که حتما به اون برج برسیم .

چند تا نکته رو دقت کنید:

• اینکه اول سعی کنید دلتون رو از گذشتتون ببرید هیچ پشتیبان و هیچ راه برگشتی نداشته باشید مثله همین داستان برج)
• اینکه مزایای رسیدن به برج دوم رو برای خودتون تکرار کنید و درونی کنید که واقعا من اگه به اون برسم چه مزایا و چه

لذت هایی داره چه سختی هایی رو الان دارم می کشم که اون موقع نمی کشم دیگه چیکار باید بکنیم؟

نگاه کنید کسایی که نوک اون برج هستن چه جوری دارن زندگی می کنن چه سطح زندگی دارن چقدر دارن از زندگیشون لذت

می برن چه فایده ها و چه سودهایی داره اگر به اون جا برسیم این دو قسمت عوامل فردی است.

عوامل بیرونی: خداوند متعال در عوامل بیرونی هم دخیله و دست داره یعنی چی؟

یعنی خیلی موقع ها میشه ما کاری رو شروع می کنیم

که نهایتش به سود و موفقیت، ازدواج ممکنه باشه، مسافرت ممکنه باشه، یه ارتباط با یک شخص خاصی ممکنه باشه ما میگیم

این همون کسی که دنبالش می گشتم. واقعیت اینه ما ممکنه چیزی رو بخوایم و برای ما خیر نباشه و چیزی رو بخوایم

که پیش نیاد برامون ولی خیر باشه.

این مطلب می تواند برای شما مفید باشد:سه تکنیک رسالت

خداوند متعال می فرماید:

ای بسا چیزهایی که شما کراهت دارید ازش دلتون نمیخواد بهش برسید براتون پیش بیاد، براتون پیش میاد اینکه براتون مثله

دارو عمل می کنه و تلخی دارویه (این ای بسا چیزهایی که شما کراهت دارید) و ای بسا چیزی رو که شما محبت داشته باشید

ولی اون خیر شما نباشه کی این خیر رو میدونه اون وجود عادل و متعالی که بالاتر از ما است آگاهیش از ما بیشتره ما زمانی که

یک مدتی میگذره به عاقبتمون به گذشتمون که نگاه می کنیم می بینیم که آره اون اتفاقی که واسه من افتاد من شروع کردم

به فلان کار اون بلایی که سرمن اومد من شروع کردم.یک نگاه بکنید در زندگی انسانهای بزرگ چقدر هستن که یک ناکامی

و یک تلخی  سبب این شده فنر موفقیت یک انسان بزرگی رو به وجود بیاره چه چیزهایی شده که اون رو به اوج پرتاپ کرده

طرف فکر میکرده که مثلا یه کار کوچولو در حد همین کارگاه خیلی چیز بزرگ و خوبیه و بهترین هدفشه خدا بهش میگه

تو بهتر از این رو میخوای  تو بالاتر از این رو لیاقت داری اینه که خدا انقدر برای ما ارزش داره و واقعا چیزی رو برای ما میخواد

که ما خودمون نمی خوایم مثل یک طبیبی که مهربان تر از مادری که برای ما مسائل رو آماده می کنه

داروهای تلخ رو آماده می کنه و خیر و سود و شفای اون به خودمون میرسد.

چه راه هایی ما رو موفق می کنه؟

به نظر شما چه رفتارهایی هست که کمک می کنه ما در زندگی انسان موفقی باشیم؟ در دید دیگران انسان موفقی طلقی بشیم؟

آیا شما الان دیدی که دیگران نسبت به شما دارند یک دید موفقه؟

برای موفق شدن و برای رسیدن به هر جایگاهی چند تا چیز هست که پله های موفقیته.

1- یکی از اون پله های موفقیت اینه که شما در عمل خواهان موفقیت باشید یعنی بخواید و در جملاتتون و نوشته هاتون بنویسید

(که من میخوام موفق بشم. من طالب موفقیت هستم، من لایق موفقیت هستم.)

2- پله ی دوم اینه که اون موفقیتی که به کلامتون یا به زبانتون آوردین رو در عمل پیاده بکنین یعنی این جمله رو بنویسید

من چه کارهایی باید انجام بدم تا انسان موفقی باشم وقتی شما این سوال رو به زبانتون می آورید اتفاقی که می افته

اینه جواب ها به سمت شما هجوم می آورند این یکی از شخصیت های ثروت سازه.

3- پله ی سوم اینه که با انسان های موفق نشست و برخواست کنیم دوستانتون رو از انسانهای موفق انتخاب کنید

آیا الان دوستان و اطرافیان شما انسانهای موفقی هستند آیا اونها کسانی هستند که به شما انرژی مثبت می دهند

خوبیهای شما را می بینند بزرگیها و موفقیت های شما را می بینند و از اون حرف می زنند، یا از مشکلات و اشتباهات شما

صحبت می کنند  باید بهتون بگم اگر دوستانی دارید که بدی ها و انرژی های منفی شما رو زیاد تکرار می کنند،

حتما باید اون ها رو از زندگیتون محصور کنید  و رابطه تون رو با اونها به حد امکان کم کنید چون اونها یکی از عوامل

موفق نشدن شما هستند.

پله ی بعدی اینه که از انسانهای موفق الگو بگیریم واقعا چی انسانهای موفق رو موفق کرده کدوم آدم موفق هست

که من خیلی احساس نزدیکی باهاش بکنم خیلی احساس هم بستگی باهاش بکنم زندگینامه ان انسانها رو بخونید.

باور کنید خیلی از انسانهایی که در زندگی به جایگاه موفقیت از نظر علمی، از نظر معنوی یا از نظر مالی رسیدن در زندگی

گذشتشون علامت های مشکلات زیادی داشتن، پیچ های زیادی داشتن،

مشکلات بزرگی داشتن که تونستن مشکلات رو شکلات کنن.

اگر یه فنر ی رو که بلند باشه 20 درصد بیاریم پایین ولش کنیم چه اتفاقی می افته اگر همون رو فنر رو تا نصف بیاریم

پایین چه اتفاقی می افته؟

زمانی که اون فنر رو تا جایی که جا داره بکشیم پایین و رهاش کنیم به بالاترین جایی که ممکن داره برسه میرسه.

دید تون نسبت به مشکلات دید فنری باشه بگید این مشکلات دارن من رو آماده می کنه

که من خودم رو لایق موفقیت بدونم پرتاپ بشم به سمت موفقیت.

داستان دیگری براتون تعریف کنم:

وقتی آهنگری شمشیر رو آبدیده می کنه میدونین چیکار می کنه یک گونی خیلی داغ شاید 100 درجه اون رو داغ می کنه

و اون تیکه آهن و اون شمشیر رو میندازه توش، داغ داغ، قرمز و سرخ سرخ میشه، وقتی درش میاره شروع می کنه

به کوبیدن روش بعد از اینکه یه مقدار ناخالصی هاش رفت دوباره شمشیر رو توی آب فرو می کنه

وقتی که خنک شد دوباره کوره دوباره می کوبه دوباره آب،این سه مرحله ی شمشیر رو هی توش می چرخونه، هی توش انطباق

میده. از حالتی به حالت دیگه که اون شمشیر آبدیده بشه به جایی میرسه که دیگه اون شمشیر هیچ ناخالصی نداره،

قدرتمند ترین حالتش میشه.

مشکلاتتون رو فنری ببینید اگر در مشکلات سختی  خیلی زیادی بهتون میاد و چشمتون از همه جا بسته میشه

این حال رو در خودتون ایجاد کنید که من دارم آبدیده میشم من دارم آماده ی پرتاپ میشم.

ما برای رسیدن به موفقیت نیاز به ظرفیت ارتقا داریم، نیاز به آبدیده شدن داریم اگر شما با این دید به مشکلاتتون نگاه کنید

حل کردن مشکلات براتون دوست داشتنی میشه طالب این میشین که این مشکل پیش بیاد که حلش کنید.